شیوع کرونا مشخصاً بر تمامی حوزههای
اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی اثرات سترگی گذاشته است به طوری که کووید-19 را
میتوان نقطه عطفی در زیست انسان قرن بیستویکمی به شمار آورد. امروزه،
سیاستگذاران سیاسی و اجتماعی به شکل وسیعی درگیر ارزیابی وضعیت جهان پساکرونایی و
همچنین یافتن راههایی جهت کاهش پیامدهای منفی آن بر زندگی مردماند. در این میان
نشانههای آشکاری از ظهور و استمرار بحرانهای اقتصادی ظهور و بروز کرده است. در
کنار تمامی اثراتی که میتوان برای ظهور این ویروس برشمرد، سازمانها به شکلی
گسترده با پیامدهای این بیماری درگیر بودهاند؛ چنانچه بسیاری تاکنون به ورطه
ورشکستگی کشیده شدهاند. تعدادی نیز آشکارا با تلفات بسیار انسانی و خروج منابع
انسانی و مالی روبرو بودهاند.
سازمانها نیز تلاش
کردهاند با اتخاذ تدابیری از پیامدهای منفی همهگیری در امان بمانند یا حتی
المقدور از اثرات آن بکاهند. با این همه، در درجه نخست ارزیابی دقیقی از وضعیت
روانشناختی اجتماعی کارکنان سازمانها در زمان بحران همهگیری وجود ندارد. همچنین
مشخص نیست که اقدامات و حمایتهای سازمانی تا چه حدی میتواند اثرات اجتماعی و
روانی بیماری را کاهش دهد. یکی از دلایل این نقصان، احتمالاً به مسئله زمان و دشواری انجام تحقیقات در زمان
کرونا برمیگردد. دلیل دیگر آن نیز احتمالاٌ بدیع بودن بحران همهگیری اخیر به
لحاظ دامنه و عمق اثر و دشوار بودن تعمیم مطالعات انجام شده در بحرانهای قبلی به
بحران کنونی است. از اینرو، مقاله حاضر تلاش کرده است تا در درجه نخست پیامدهای
روانشناختیاجتماعی بیماری کرونا را بر کارکنان یکی از سازمانهای مهم اقتصادی
کشور به نام مجتمع گاز پارس جنوبی مشتمل بر دوازده پالایشگاه فعال در منطقه ویژه
اقتصادی عسلویه بررسی کند. در ادامه به این موضوع بپردازد که اقدامات و حمایتهای
سازمانی به چه شکلی بر نحوه فعالیت و عملکرد کارکنان اثرگذار بوده است. شناخت
موارد مذکور هم از لحاظ علمی و هم از جنبه سیاستگذاری مهم و قابل توجه است. اول
آنکه، شناخت این اثرات روانشناختی و تصور کارکنان از وضعیت کرونایی به فهم ما در
وضعیت واقعاً موجود کمک میکند. دوم، شناسایی اثرات اقدامات سازمانها میتواند به
تشخیص میزان و اهمیت اقدامات سازمانی کمک کند و نهایتا معیاری را برای سیاستگذاریهای
آینده فراهم نماید.
از
این رو، مطالعۀ حاضر تلاش کرده است ضمن بررسی متغیرهای مرتبط با وضعیت همهگیری،
به ارزیابی نقش حمایت سازمانی در کاهش احتمالی این اثرات بپردازد. بررسی این موضوع
به ویژه از این جهت مهم است که نشان میدهد آیا در شرایط بحرانی سازمانها با عمل
به مسئولیت اجتماعی خود میتوانند از تبعات بحران در امان بمانند یا خیر. جهت
انجام این مطالعه، 500 نفر از کارکنان مجتمع گاز پارس جنوبی، بر اساس شیوه نمونهگیری
تصادفی طبقهای متناسب با حجم مورد پیمایش قرار گرفتند.
یافتههای این مطالعه در درجه نخست حاکی از آن
بود که کارکنان عموماً عملکرد حمایتی سازمان را متوسط و خطرات ابتلاء به کرونا را
بالا ارزیابی کردهاند. همچنین یافتههای این مطالعه رابطه مستقیمِ معنادار
متغیرهای ادراک دشواری وضعیت همهگیری و تصور ریسک ابتلاء و رابطه معکوس معنادار
سلامت عمومی با اختلال کاری کارکنان را تایید کرد. علاوه بر این، نتایج مبیّن نقش تعدیلگر حمایتهای
سازمانی در کاهش اثرات ادراک دشواری از وضعیت همهگیری است چنانچه در سطوح بالای
حمایت سازمانی از اثرات ذهنی وضعیت همهگیری بر اختلال کاری کارکنان کاسته میشود
و بالعکس.
از منظر عملیاتی پیشنهاد میشود با توجه به وضعیت
سلامت عمومیِ کارکنان در وضعیت همهگیری و مهمتر از آن ادامهدار بودن وضعیت
فعلی، گروههای خبره روانشناسان صنعتی در سایتهای صنعتی مستقر شده و خدمات
مشاورهای فراگیری را به کارکنان ارائه کنند. یکی از دلایل نگرانی بالای کارکنان
از ابتلاء احتمالاٌ از چشمانداز مبهم پس از ابتلاء به بیماری ناشی میشود. به
عبارت دیگر، کارکنان تا حد زیادی از فرآیندهای حمایتی پس از ابتلاء (اگر وجود
داشته باشد)، بیاطلاعند. بنابراین، پیشنهاد میشود اطلاعرسانی دقیق و روشنی نیز
در زمینه تدوین دستورالعملها و اقدامات حمایتگرانه در چارچوب مسئولیت اجتماعی
سازمان انجام شود. از جهت محتوای اقدامات حمایتی، پیشنهاد میشود گروههای
کاری فعال جهت شناسایی اقدامات سازمانهای دیگر در سطح جهانی تشکیل گردد و در
فواصل کوتاهمدت به ارزیابی اقدامات پیشین و برنامهریزی اقدامات بعدی پرداخته
شود. این موضوع با توجه
به ماهیت ناشناخته و البته متغیر ویروس کرونا مهم است و میتواند موجب صرفهجویی
در زمان، هزینه و مهمتر از کاهش تلفات جانی شود.
*
متن کامل این مقاله به نویسندگی دکتر سعید
کشاورزی در مجله علمی پژوهشی «مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران» دانشگاه تهران
منتشر شده است.